سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اسلام را چنان وصف کنم که کس پیش از من نکرده است . اسلام گردن نهادن است و گردن نهادن یقین داشتن ، و یقین داشتن راست انگاشتن ، و راست انگاشتن بر خود لازم ساختن ، و بر خود لازم ساختن انجام دادن ، و انجام دادن به کار نیک پرداختن . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :195
بازدید دیروز :269
کل بازدید :832198
تعداد کل یاداشته ها : 6111
103/9/13
9:42 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
لیلی یاسمنی[59]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
مرداد 90[5] تیر 90[3] مهر 90[1] اردیبهشت 91[9] فروردین 91[1] خرداد 91[4] آبان 91[3] آذر 91[4] دی 91[2] خرداد 92[1] شهریور 92[4] تیر 92[3] مهر 92[7] اسفند 92[3] شهریور 93[3] آبان 93[1] مهر 93[1] بهمن 93[1] اسفند 93[3] اردیبهشت 94[362] فروردین 94[61] خرداد 94[203] تیر 94[22] مرداد 94[122] مهر 94[8] شهریور 94[50] دی 94[41] اردیبهشت 95[32] اسفند 94[34] بهمن 94[1] فروردین 95[80] خرداد 95[297] تیر 95[580] مرداد 95[232] شهریور 95[135] مهر 95[61] آبان 95[44] آذر 95[18] دی 95[107] بهمن 95[149] اسفند 95[76] فروردین 96[64] اردیبهشت 96[41] خرداد 96[13] تیر 96[191] مرداد 96[306] شهریور 96[422] مهر 96[215] آبان 96[49] آذر 96[69] دی 96[26] بهمن 96[138] اسفند 96[149] فروردین 97[84] اردیبهشت 97[141] خرداد 97[133] تیر 97[123] مرداد 97[80] شهریور 97[85] مهر 97[27] آبان 97[101] آذر 97[70] دی 97[27] اسفند 97[11] بهمن 97[58] فروردین 98[9] خرداد 98[3] آبان 98[16] تیر 99[9] مرداد 99[4] مهر 99[29] آبان 99[16] آذر 99[25] دی 99[40] بهمن 99[50] اسفند 99[18] فروردین 0[9] اردیبهشت 0[13] آبان 90[4] خرداد 0[7] تیر 0[29] مرداد 0[35] شهریور 0[11] مهر 0[18] آبان 0[24] آذر 0[41] دی 0[29] بهمن 0[18] اسفند 0[12] فروردین 1[11] اردیبهشت 1[4] خرداد 1[13] تیر 1[11] مرداد 1[4] شهریور 1[4] مهر 1[3] آبان 1[4] آذر 1[18] دی 1[10] بهمن 1[10] اسفند 1[1] فروردین 2[10] اردیبهشت 2[13] خرداد 2[2] تیر 2[4] مرداد 2[5] شهریور 2[25] مهر 2[9] آبان 2[54] آذر 2[17] دی 2[5] خرداد 3[10]
لوگوی دوستان
 

مرد وقتی عاشق زنی می‌شود 

در دل خود پنهانش می‌کند مبادا که دیگران او را بدزدند، 

اما زن وقتی عاشق شد آن را جار می‌زند تا کسی برای نزدیک شدن به آن مرد تلاش نکند. 

مرد به خاطر یک عقیده هرکسی را قربانی می‌کند و زن به خاطر یک نفر هر عقیده‌ای را. 

مرد عقل است و زن قلب...

به همین خاطر در هر رابطه‌ای زن بیشتر از مرد اذیت می‌شود..

..........................................

ادوارد: میدونی آنا

آدم ها چندین دسته اند ..

دسته ای که از تنهایی "فراری" اند

و تصمیم میگیرن که یکی رو دوست داشته باشن

دست دوم نمی تونن از تنهایی فرار کنن

و از طرف یکی دوست داشته میشن

و دسته ی سوم...

آنا(با لبخند) : و دسته ی سوم چی...؟!

ادوارد : اونا تو هیچ دسته ای نیستن

میدونی آنا ..

اونا واقعا "تنها"ن


 

| حمید جدیدی |




  
  

یه زن ...

نمیتونه دوستت داشته باشه ؛

بعد دوستت نداشته باشه ؛

بعد دوباره دوستت داشته باشه!

یه زن فقط میتونه

دوستت داشته باشه ؛

دوستت داشته باشه ؛

دوستت داشته باشه...

و بعد دیگه هیچوقت دوست نداشته باشه...!

...................................

این غروب های جمعه مرا  را به فکر فرو میبرد..

که اگر حق انتخاب داشتید  الان دوست داشتید با چه کسی از ته دل بخندید. ..

از آن خنده هایی که هیچ غباری نتواند تیره اش کند...

اگر امروز میتوانید گوشی رو بردارید و به او زنگ بزنید و بگویید 

دلتان برای یه چایی خوشرنگ و تازه دم -که سر بی غم ترین حرفهای عالم را باز میکند- تنگ شده... 

و کسی هست که بال در می آورد برای نگه داشتن زمان کنار شما.. و میتواند..

شما خوشبختید..

به همین سادگی ...

............................................


  
  

همه چیز داشت خوب پیش میرفت؛

صبح هایمان با هم

به خیر میشد،

شب هایمان به خوش؛

همه چیز داشت خوب پیش میرفت،

تا اینکه فهمیدیم

بدون هم

زنده میمانیم،

و همین فهمیدن پر حقیقت 

شد

بدترین کابوسه عاشقانه هایمان...

...........................................

وقتی میگوید  دوستت دارم

زل زل در چشمهایش نگاه نکن

بی هیی حرفی

بی هیچ  عکس العمل?!

تنها با گفتنِ من هم دوستت دارم

این لحظه را تمامش نکن...

جیغ بزن ، محکم در آغوشش بگیر

بوسه بارانش کن ...

................................................


 

  
  

زن ها را از رقصیدن منع کردند

از آواز خواندن

از عاشقی کردن

از بوسیدن

از خندیدن... 


 

زن ها در پیله های خود فرو رفتند

و از تنهایی بسیار

شاعر شدند

و در شعرهایشان

وحشیانه رقصیدند

آواز خواندند

عشق ورزیدند

بوسیدند

اما خنده نه!

فقط گریستند?...


 

| ناشناس |




  
  

به خانه آمدیم

شب شده بود

شیر آشپزخانه چکه مى کرد

چه پاییزى بود

روزهاى در خانه ماندن

سکوت

سکوت

عصرهاى جمعه فقط حسرت بود

و تیک تاک این ساعت لعنتى

که هى کش مى آمد

کمى گریستیم

گفتى دیروقت است

باید بخوابیم

چاى سرد شده بود

قند هم نداشتیم

عصرهاى جمعه فقط حسرت بود

تو این را مى دانستى

که پاییز در وجودمان خانه کرده است

حرفى براى گفتن نبود

فقط

آرام گریستیم

آرام آرام...

گریستیم


 

| ناشناس |




  
  
   1   2   3   4   5   >>   >