غم انگیز است پاییز
و غم انگیزتر ، وقتی تو باشی
وُ من برگها را با خیالَتتنها قدم بزنم .
(رضا کاظمی)
من، برکه ای آرام بودم
تو، کودکی بازیگوش.
یک سنگ پراندی، رفتی
یک عمر
آشفته شد خواب ام
توبوتهای گلسرخ.
من باغبانی ناشی؛
تا تو بخواهی بشکفی،
من هزار زخم خوردهام!
(رضا کاظمی)
آدمهای کوچک به آدمهای بزرگ فکر می کنند
و آدمهای بزرگ به ایده ها.
من فقط به تو فکر می کنم، قشنگم!
اصلاً اگر فکر تو بگذارد،
ایده های زیادی در سر دارم.
اولیش اینکه... دوباره عاشقت شوم.
(عباس معروفی)
بگو به عقربه ها: موقع دویدن نیست
که شب همیشه برای به سر رسیدن نیست
به خواب گفته ام امشب که از سرم بپرد
شبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست
من از نگاه تو ناگفته حرف می خوانم
میان ما 2 نفر گفتن و شنیدن نیست
نگاه کن به غزالان اهلی چشمم
2 مست رام که در فکرشان رمیدن نیست
بگیر از لب داغم 2 بیت بوسه ناب
همیشه شعر سرودن که واژه چیدن نیست
برای من قفس از بازوان خویش بساز
که از چنین قفسی میل پر کشیدن نیست
تو آسمان منی؛ جز پناه آغوشت
برای بال و پرم وسعت پریدن نیست
(تکتم حسینی)