آدمها می آیند،
خودشان را نشان می دهند،
اصرار می کنند برای اثبات بودنشان و ماندنشان،
اصرار می کنند که تو نیز باشی همراهشان.
همان آدمها وقتی که پذیرفتی بودنشان را،
وقتی که باورشان کردی،
به سادگی می روند
و تو می مانی با باوری که...
(ایلهان برک) شاعر ترک
بزرگترین پشیمانی ام ساعتها جمله ساختن
برای کسانی بود که لیاقت یک کلمه را هم نداشتند...
(ایلهان برک)
بی پناه و تنها مانده ای.
از وحشت می خندی
و غروری کودن از گریستن پرهیزت می دهد.
این است انسانی که از خود ساخته ای،
از انسانی که من دوست می داشتم،
که من دوست می دارم.
دوشادوش زندگی در همه نبردها جنگیده بودی.
نفرین خدایان در تو کارگر نبود
و اکنون ناتوان و سرد مرا در برابر تنهایی به زانو درمی آوری.
( احمد شاملو)
اگر عاشق کسی دیگر شوم،
دیگر همانند گذشته دلتنگ ات نمی شوم .
حتی دیگر گاه به گاه گریه هم نمی کنم .
در تمام جملاتی که نام تو در آنها جاری ست ، چشمانم پُر نمی شود .
تقویم روزهای نیامدنت را هم دور انداخته ام .
کمی خسته ام ، کمی شکسته .
کمی هم نبودنت مرا تیره کرده است .
اینکه چطور دوباره خوب خواهم شد را هنوز یاد نگرفته ام .
تنها “خوبم” هایی روی زبانم چسبانده ام .
مضطربم .
فراموش کردن تو علیرغم اینکه میلیونها بار به حافظه ام سر می زنم
و نمی توانم چهره ات را به خاطر بیاورم ، من را می ترساند .
دیگر آمدنت را انتظار نمی کشم .
حتی دیگر از خواسته ام برای آمدنت گذشته ام .
اینکه از حال و روزت باخبر باشم ، دیگر برایم مهم نیست .
بعضی وقتها به یادت می افتم ،
با خود می گویم : به من چه ؟
درد من برای من کافی ست .
...
آیا به نبودنت عادت کرده ام ؟
از خیال بودنت گذشته ام ؟
مضطربم .
یا اگر عاشق کسی دیگر شوم ؟
باور کن آن روز تا عمر دارم تو را نخواهم بخشید ...
(اُزدمیر آصاف) شاعر ترکیه
(ترجمه: سیامک تقی زاده)
دوست داشتن گاهی وقتها تحمل است ،
اینکه بتوانی با زخمهای زندگی هنوز سرپا ایستاده باشی .
دوست داشتن گاهی وقتها ، زندگی ست
همانند سینه ای بدون نفس ، از مرگِ قلب بدون عشق آگاه باشی .
دوست داشتن گاهی وقتها سنگین است ،
بسان سنگینیِ لیاقت دوست داشته شدن
و بعضی وقتها دوست داشتن حیاتی دیگر است ،
زنده نگه داشتن کسی درون ات ،
حتی با وجود این فاصله های دور ...!
(ازدمیر آصاف)
(ترجمه: سیامک تقی زاده)