فکرکردی آدمها ..
چگونه از چشم هم میافتند ..
حتما که نباید یک چاقو را ..
تا دسته توی پشتت فرو کنند ..
یا توی خیابان با کس دیگری ببینیشان
یا گل از گل شکفتتنشان
به وقت حرف زدن با دیگری را تماشا کنی ...
آدمها با وقتهاییکه
باید باشند و نیستند ...
از چشم می افتند ...
با حرفهایی که می دانند گفتنشان
از این رو به آن رو میکند زندگی ات را
ولی لب از لب باز نمیکنند ...
با لبخندهایی که باید و نمی زنند
با شب بخیرهایی که ..
باید قبل از پلک بستن بگویند و نمیگوینند
بادلتنگی هایی که باید ... بفهمند و ...؟
از چشمانت می افتند
و تمام میشوند ...
فاظمه جوادی
بوسه هایت کاری بود ...
بوسه های روی گردنم
از همه کاری تر ...
زخمی عمیق
روی شاهرگ دوستت دارم
من با هر نبض عاشقانه ای
روی این زحم
می میرم و نمی میرم
جان کندن خاصیت عشق است ...
سوسن درفش
......................................................................
همین جا بمان عشقم
همین گونه که هستی بمان
و تنها به من نگاه کن
نگاه کردن عشق است
و ببوس مرا بی وقفه
باز هم بلند بلند ببوس مرا ...
آری
عشق
همین سفرهای طولانی ست ...
هر لحظه سوی خود
بکش مرا
بکش تا بدانم
سهم توام ...
تا بدانی سهم منی ...
این گونه محکم ..
این گونه گرم ...
سمت خود بکش مرا ..
ابلهان زیرک
این روزها آدما ...
محتاج یک روی خوش اند ..
یک خدا قوت ..
یک لبخند ..
که خستگی تنهایی شان در برود ..
محتاج یک رفت و آمدند
یک عطر ماندگار ..
یک دست که گرد انتظارشان را بتکاند ..
محتاج یک زنگ تلفن اند ..
یک کجایی عزیزم ساده !
یک دلم برایت تنگ شده ساده !
یک مراقب خودت باش ساده تر
یک رسید ی زنگ بزن
و یک ...
این روزها
چقدر ... ؟؟
تنهاییییییییییم ...
جا نزن ...
جسور باش ...!
این قانون ارتفاع است ..
هر چه بیشتر اوج میگیری ..
باد و باران ، بی رحم تر میشود ...
و نفس کشیدنت سخت تر !
تو اما محکم باش ..
نه به زمزمه ی ..
پرنده های پایین دست توجهی کن
نه هیاهوی لاشخورهای حسود !!!
عقاب باش !!
ارتفاعات بالا ..
جای پرنده های ضعیف نیست ...
نرگس صرافیان