نمیدانم کدام بی مغز لاشعوری بود که اولین بار گفت اگر کسی را دوست دارید به او بگویید !
گفتن دوستت دارم مثل کشیدن ضامن یک وینچستر مشکی ست که زیر کت چرم پنهان شده است.
و بدتر از آن “شنیدن دوستت دارم” است که مثل شلیک با همان اسلحه ی شیک و گران قیمت است
و بدتر از این دو، “گفتن منم دوستت دارم” است !
چون آن وقت است که حضور یک جنازه در صحنه حتمی ست !
جنازه ای که نیش تا نیشش باز است به خنده ولی دلش زیر مین بی اعتنایی های بعد از آن صحنه ی جرم ...
دوست داشتن هزار بار می میرد و کسی هم نمیفهمد که نمیفهمد !
به هم نگویید دوستت دارم، نشنوید از هم دوستت دارم را و نگویید به هم منم دوستت دارم را…
بگذارید “دوستت دارم” در همان عرش بماند و لگد مال فرش نشود.
یا حداقل وقتی بگویید که دیگر درصد امید به زندگی خود تان به منفی صفر رسیده
و مثل هدایت مرحوم، صادق اید با خود…
ناهید سعادتیان
پدر بودن کیف می دهد...
وقتی همزمان که نگاهت میکنم
به دخترمان بگویم :
این چشمان مست و خواب آلود را
از کجا آورده ای پدر سوخته...؟!
علی سلطانی
.............................................
چه کاری از من بر می آید ؟
وقتی خدا
تمام خودش را
میریزد توی چشم های تو و
نگاه ام می کند ...
مریم ملکدار
.......................................
می خواهم عکسی بگیرم
از شکل دستانت
از صدای دستانت
از سکوت دستانت
کِی پیش رویم می نشینی
تا عکسی محال بگیرم؟
نزار قبانی
........................................................
پیامبری مونثم
با موهای روشن کوتاه
و اندوه های تاریک بلند
تا می توانید
به من ایمان نیاورید!
من خود...
از بهشتی که وعده می دهم گریخته ام
جایی که فرشته های زیبای زیادی دارد
به درد زنان نمی خورد
تا می توانید
به من بخندید
و به اندوههایتان
حتی...
تا نمی توانید هم بخندید
جهان اتفاق خنده داری بیش نبوده
و قبر پدرانمان را اگر بشکافیم
نیششان تا بنا گوش باز است
رویا شاه حسین زاده
من هیچ کس را آن سوی دیوارها نداشته باشم شاید
اما
در این غروب کسالت بار
هیچ چیز به اندازه ی تلفنی از زندان
خوشحالم نمی کند
و مردی که اعتراف کند
گاهی ...
به جای آزادی
به من می اندیشد ...
ما به اندوه هایمان
آب و دانه دادیم
پرنده شدند
پرشان دادیم
اهلی تر از آن بودند که تنهایمان بگذارند اما
دوباره برگشتند
با جفتهایشان ...