مثل زن زیبایی
که عاشق مرد نابینایی شده
گریه میکنم ...
گریه..
که موسیقی متن رابطه ی ماست
تا چشم کار میکند
مردانی می بینم ...
که دوست داشتن زنان زیادی را ...
درخود پنهان کرده اند ...
زنانی ...
که دوست داشتن مردان زیادی را
چیزی بگو ...
شعری بخوان ...
و باکلمات ..
گفت و گو را تزئین کن
برای کسی که
به خاطرت آینه را شکست
و دارد ...
زیبایی اش را از یاد میبرد ...
محسن بیدوازی
مرا از تنهایی نترسان ...
اینجا پر از تو ست ..
که مرا نخ به نخ دود میکند
اینجا پر است ..
از عطری که با هر پک
در معاشقه ی شعله و دود
"نیستم" میکند
در نعمه ی یک خیال
باملودی فندکی
بی قراری ها ی دستانت ...
در دستانم روشن میشود ..
با یک آه
با یک پک
به وقت تاریکی ...
مهسا جهانشیری
قهوه که میخوری
به من گوش بده ..
شاید دیگر با هم قهوه نخوریم و
فرصتی نداشته باشیم
برای گپ زدن ..
نه از تو چیزی میگویم
نه ازخودم ..
ما شمالی ترین نقطه ی عشقیم !
دو سطر حاشیه نویسی شده بامداد !
درباره چیزی بزرگتر ...
و پاکتر از من و تو
حرف میزنم
عشق ..
شاپرکی آمده از بهشت بود
بر شانه هایمان نشست ...
و ما پراندیمش ..
ماهی مطلایی بود آمده از دریا
ما له اش کردیم !!
ستاره ی آبی بود که سوزاندیمش !!
نزار قپانی
سالها بعد ..
مردی کنار من جدول حل میکند ..
و زنی کنار تو کاموا میبافد ..
و ماهر دو پشت پنجره ای رو به پاییز
برای امروز ...
برای اینجا ...
برای حالا ...
بهرام حمیدیان
.....................................................
بی خیال
تمام دلواپسی ها
به موسیقی دلنواز گوش کن
فنجانت را سر بکش ...
و بگذار
انقدر حالت خوب باشد
که فراموش کنی
امروز چند شنبه است ...!!!
قسم به پاییزی که در راه است
و به پچ پچ های عاشقانه ی برگ ها ...
درحال افتادن !
قسم به بوسه های آخر ...
و به باران های گاه و بیگاه
و به آغوشهای خالی ...
قسم به عشق ...
که من ...
پاییز به پاییز
باران به باران
آغوش به آغوش دل تنگ توام !!!
سوسن درفش